پادشه خــــوبان داد از غــم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایـــم گـــل این بستان شـــاداب نمــــیمــاند
دریـــــــاب ضعیـفـــان را در وقــــت تــــوانـایــــی
اسم کامل او خواجه شمس الدین محمدبن بهاءالدین حافظ شیرازی است.از شاعران بزرگ و معروف ایران که در قرن 8 هجری قمری زندگی می کرد.به سال شمسی می شود : از سال 706 تا 769،یعنی تقریبا 700 سال پیش از ما زندگی می کرده.
ار دوران کودکی او آن چنان اطلاعات دقیق و زیادی در اختیار ما نیست اما در همین حد می دانیم که پدرش بازرگان و تاجر بوده.بعد از مرگ پدرش ،خانواده او به سختی و مشقت می افتد.با وجود سن کمی که داشت شمس الدین محمد مجبور می شود برای تامین مخارج و هزینه های زندگی در نانوایی مشغول به کار شود.ولی علاقه او به کسب علم و دانش باعث شد که در کنار کار کردن، مدرسه و مکتب را رها نکند و از همان سنین کودکی،مشغول به فراگیری دانش و علوم زمان خود شود.
روزها گذشت و دوران جوانی او رسید اما از شور واشتیاق حافظ نسبت به درس کمتر نشد و همچنین با دانشمندان و عالمان و افراد بزرگ دوران خود بیشتر آشنا شد، در مجالس درس آنها شرکت می کرد تا بتواند علم خود را روز به روز بیشتر کند.در کنار اینها، او درباره ی کتاب های مهم و ارزشمندی که دانشمندان و بزرگان قبل از او نوشته بودند،مطالعه و تحقیق می کرد.
او علاقه شدیدی به یادگیری علوم دینی و مذهبی داشت و همین علاقه اش باعث شد که سعی کند کل قرآن را حفظ کند و اتفاقا در این راه هم موفق بود که اسم حافظ هم برگرفته از این موضوع است.
بیشتر اشعار او به سبک غزل است و شهرت حافظ هم به خاطر غزلیات اوست.دیوان او شامل 500 غزل( که هرکدام معمولا بین 7 تا 12 بیت دارند)،چندین قطعه،دو مثنوی، چند قصیده و تعدادی رباعی است.
نام اصلی او محمد است،اما براساس منابع تاریخی او را با لقب های ( شمس الدین – خواجه – سلطان الشعرا – مفاخرالادباء و … ) می شناسند ولی مشهورترین لقب او « لسان الغیب » است.
در دوران زندگی حافظ چندین شاه حکومت می کردند که هر کدام به خاطر آثار و اشعار پر محتوای حافظ،بسیار او را دوست داشتند و همیشه عزیز و مورد احترام پادشاهان بود.
همین علاقه آنها به حافظ باعث شد که او در زمان شاه شیخ ابواسحاق وارد حکومت شد و شغل (( دیوانی )) یا همان نویسندگی را قبول کرد و که البته دلیل نامگذاری او به «خواجه» هم به خاطر مشغول شدن به همین کار است و بیشترین کسب درآمد و مخارج او هم از طریق نویسندگی بود.
طبق گفته ی بعضی از منابع،حافظ بعد از از اینکه ازدواج کرد،دارای یک یا دو فرزند ( که اکثرا همان یک فرزند را ذکر کردند) شد.بعد از فوت همسرش که دلیل واضح و مشخصی ندارد و فقط علت آن را می شود به روی دادن یک حادثه یا اتفاق ناگهانی ،نسبت داد و بعد از آن اتفاق تلخ دیگر،فوت فرزند او بود که همین دو حادثه تلخ باعث تاثیرگذاری در اشعار او شد.اشعاری که حاوی محتوای غم، درد، دوری و جدایی از عزیزان خود را بیان می کند.
فال به معنای پیشگویی،اطلاع داشتن از آینده و عاقبت و سرانجام کاری را دیدن و دانستن.این کار، رسمی سنتی و قدیمی است که ایرانیان درعیدهای ملی و مذهبی،با استفاده از کتاب حافظ فال می گیرند که البته این کار بیشتر در شب یلدا یا چله انجام می شود.
به این صورت که یک نفر از بزرگان فامیل یا خانواده که آشنایی بیشتری با اشعار حافظ دارد و بتواند درست آنها را بخواند،فال می گیرد.یعنی ابتدا نیت و آرزویی می کند و سپس کتاب را باز می کند و شعری را می خواند.
دلیل اینکه چرا مردم علاقه بیشتری دارند به خواندن دیوان حافظ؟؟
علت آن بر میگردد به اینکه ، چون حافظ نسبت به مسائل، اوضاع و احوال مردم شهر و کشورش اهمیت فراوانی داده و حال و احوالات مردم را به خوبی درک کرده است.
از کلمات و عباراتی استفاده کرده که به زندگی واقعی بیشتر مردم شباهت دارد و خیلی نزدیک است.به اصطلاح اشعار او طوری است که انگار حافظ دارد با ما حرف می زند.
اشعار او همیشه حرف نو و تازه ای برای مردم دارد.او درباره ی زندگی،عشق،درد وغم، صبر و دنیا و آخرت صحبت می کند.
برخلاف شاعران گذشته اش،او اصلا میل و علاقه ای به سفر نداشت که یک علت آن برمیگردد به اینکه چون شهر خود را بسیار دوست داشت، و تنها یک یا دو سفر به شهرهای یزد یا اصفهان داشته و باقی عمر خود را در شهر شیراز سپری کرد تا اینکه عمر ارزشمند او بعد از تقریبا به 65 سال زندگی، به پایان رسید.
منطقه حافظیه امروزی که در شهر شیراز وجود دارد در واقع همان باغی است که او بیشتر دوران زندگی خود را در آنجا گذرانده بود و محل گشت و گذار،نوشتن آثار و سرودن اشعاراو بوده که بعد از فوت او،در همان جا نیز دفن شد.